سال تولد : | ۱۳۰۴ |
محل تولد : | لارستان استان فارس |
سال شهادت : | ۱۳۴۲/۰۴/۰۲ |
محل شهادت : | فرویه گرمشت – لار منطقه ییلاقی طایفه لر و نفر |
: | زندگینامه:
از پشت سیاه چادرها چتر زرین آفتاب پیدا بود و قلّه ها، استواری کوه را در گوش آسمان نجوا می کردند. در طنین ساز و سرنا، مردان سمند سوار ایل، پیغام شادی می آوردند و « باختر» در بساط سبزه و صفا، متولد می شود و دوران رشد و نموّ خود را آغاز می کند. او که در خانواده ای شریف و مذهبی و در عشیره ای غیور و غیرتمند به نام« لر و نفر» بزرگ می شود، از اوایل کودکی با دستورات دین مبین اسلام و آئین محمدی(ص) و [تشیع علوی] آشنا می شود و رموز تهوّر و بی باکی را از بزرگان قوم می آموزد و به نام فرزندی از تبار ایل و ایلیاتی برای به دست آوردن دیگر آگاهی ها و تجربه های [مفید] زندگی تلاش می کند. با پشت سرگذاشتن دوره ی کودکی و آغاز جوانی، سنت حسنه و پسندیده ی اسلام را پذیرا می شود و با یکی از مردان دلیر و شجاع طایفه ی خود ازدواج می کند . او در زندگی جدید، با تمامی توان خود بر تربیت فرزند برومند خود همت می گمارد و با روشن کردن چلچراغ عشق و امید، به خانه، صفای سبزه زاران می بخشد.وقتی تازیانه ی جور و جفای طاغوت زمان، مردم را به ستوه می آورد و طبل قیام و جهاد، طنین می افکند ایل با سلحشوری و پاک سرشتی خود گام در مبارزه می گذارد و همسر باختر تفنگ بر دوش در انبوه مبارزان قرارمی گیرد و با شهامت علیه ظلم قد علم می کند. در این اوضاع و احوال، باختر نیز چون شیرزنی آزاده با اراده ای پولادین، همراه فرزند خود به کمک همسر می شتابد و رهسپار ماموریتی خطیر و پرمخاطره می شود . او اکنون صبر و مقاومت را با دلیری و دلاوری به هم می آمیزد و در مدت یکسال قیام قهرمانانه ایل، استوار چون کوه به مقاومت می پردازد و هرگز لب به شکوایه نمی گشاید، با سختی ها و رنج ها انس می گیرد و به تقدیر الهی دل خوش می کند . باختر در زمانی که غبار تلخی و مرارت بر چهره همسرش می نشیند با رویی گشاده نهال سبز امید را بردل او می نشاند و به آن نشاط و شادی می بخشد ، او پس از مدّتی چنان روحیه ی بالایی به دست می آورد که وقتی برادرش را از دست می دهد، حتی برای لحظه ای شیون و زاری نمی کند تا مبادا غم و اندوهش، تزلزل و دودلی در اراده ی مردان کارزار به وجود آورد. قیام ایل با نبرد و پیکار ادامه پیدا می کند. آخرین سپیده دم فرا می رسد، گلوله ها باریدن می گیرند، باختر پیکر خونین همسرش را در خاک مشاهده می کند. او تفنگ برنوی بر زمین افتاده ی همسرش را بر می دارد، نسیم صبح، شقایق های صحرایی را شاداب می کند و از سویی پیام به خون غلتیدن عزیزان باختر را ندا می دهد. باختر قامتش را راست می کند، دشمن امانش نمی دهد و او را به گلوله می بندد. باختر با همسر و فرزندان خود در حالی که در خون شناورند، به شهادت نایل می شوند و به لقاءالله می پیوندند (علی ترکی، ارغوانی ص ۵۹) و این است حکایت جاودانه ی شیرزنان و شیرمردان عشایر که در آغاز روزهای نهضت امامشان سکوت را شکستند و نهیب استواری مبارزه ای مقدس را ندا دادند و همه ی هستی خود را در پای نهال نوپای انقلاب اسلامی نثار کردند. آنگاه که آوازه ی قیام و حماسه ی امام خمینی(ره) بر ضد رژیم ستمشاهی به گوش مردمان ایلیاتی رسید در جای جای مناطق ایلیاتی ایران حرکت های انقلابی و مبارزه علیه حکومت ظاله ی پهلوی آغاز گردید و در جنوب ایران علاوه بر نبردهای سهمگین عشایر بویراحمد و شکست تاریخی نظامیان رژیم در تنگ گجستان، دسته ای از عشایر غیور فارس به سرکردگی زیادخان بیگلری و رستم خان قاسمی ، بزرگان قبیله از قیام آگاه شدند و اعلام جهاد را به عشیره ی خود بر ملا نمودند. قبیله لر و نفر در اولین حرکت انقلابی خود به پاسگاه عمادوه حمله کردند و موفق شدند تعداد زیادی اسلحه و مهمات به غنیمت بگیرند و ۹ تن از عوامل رژیم در این درگیری کشته می شود و بعد از این بود که حمله ی وسیع علیه مبارزان عشایر آغاز می شود و مبارزان عشایر درمیان کوهها سنگر می گیرند. کوه های در هم پیچیده این امکان را به مبارزان عشایر می دهد که خود را در مخفیگاه استتار نمایند. نیروهای نظامی رژیم شاهنشاهی امکان صعود از صخره ها و دست یابی به محل استتار رزمندگان را نمی یابند و وقتی که نیروهای شاه از دست یابی به مقر جنگجویان عشایر عاجز می شوند به فکر نقشه ای مکارانه می افتند. و فرمانده عملیات به نام سرهنگ اشرفی در حالی که لباس روحانیت برتن می کند با شالی سبز بر کمر و عمامه ی مشکی و قرآن به دست راهی کوهستان می شود و خود را سفیر امام خمینی(ره) معرفی می نماید، عشایر که به سبب شرایط خاص امکان دسترسی به شهر را نداشتند به وی اعتماد نموده و این نظامی فریبکار را به مخفیگاه خود می برند با دست یابی سرهنگ اشرفی به مکان استقرار جنگجویان، نقشه ی حمله طراحی می شود و در صبحدم ۱۷ محرم ۱۳۴۲ در حالی که شیرزنان و شیرمردان در حال عبادت صبحگاهی با معبود خویش بودند مورد تهاجم ناجوانمردانه نظامیان قرار می گیرند و یکی از نادرترین تهاجم های نظامی رژیم منحوس پهلوی رخ می دهد. سرهنگ اشرفی با به کارگیری هواپیما و توپخانه و حتی تانک و صدها تفنگچی علیه اندکی از مبارزان عشایر حمله ور می شود آسمان و زمین با شلیک و بمباران مداوم نظامیان و عوامل مزدور محلی یکی شده، دود و شعله ی آتش و بوی باروت همه ی فضا را پر می کند . مهاجمان وحشیانه حمله می کنند و حلقه ی محاصره را تنگ و تنگ تر می کنند و بسیاری از زنان و مردان مسلح و غیر مسلح را به شهادت می رسانند و یا مجروح می کنند که در بین آنها باختر بیگلری به عنوان اولین زن شهید انقلاب اسلامی پس از شهادت فرزند و شوهرش در حالی که با برنوی همسرش با نظامیان می جنگد به شهادت می رسد تا راه مبارزه با ظلم و بیداد را برای شیرمردان و شیرزنان انقلابی در همیشه ی تاریخ هموار و جاودانه نماید. |
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0